زبون دراز!

دیشب پسرک داشت شیطنت می کرد. باباش گفت : بسه چقدر شیطونی می کنی. اونم جواب داد: خب پسرا شیطونن دیگه. باید بچه اولت دختر میشد که شیطونی نکنه! من باید شیطونی کنم دیگه.

ساعت 1 تا 2 شب توی اتاق خواب ما مشغول حل معما بودیم . خلاصه ساعت 2 بهش گفتیم برو توی اتاقت بخواب. گفت: رسما من رو بیرون کردین دیگه.

پسرک زبون دراز ما البته خیلی هم مهربونه و این روزها خیلی هوای باباش رو داره و همه جا دنبالش میره که مواظب پاش باشه.

دیشب برای سنجد خانوم یه عروسک جغجغه ای خریدیم که پسرک کلی ازش استقبال کرد و کلی تصویرسازی کرد که داره با خواهرش بازی می کنه!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.