-
شیرین خانم
یکشنبه 22 شهریور 1394 20:04
هفته 28 سونو و تست دیابت بارداری داشتم . سنجد خانم توی سونوگرافی خیلی بامزه بود . بندناف رو گرفته بود ود باهاش بازی می کرد. خیلی هیجان انگیز بود. پسرک خیلی ذوق زده شده بود چون سونوهای قبلی اینقدر واضح نبود. خانومچه 1600 وزنش بود که فکر کنم یه کم زیاده و خدا بخواد تپله. قند یک ساعته من کمی بالا بودو باید 180 باشه 195...
-
براى دخترم
شنبه 24 مرداد 1394 23:17
خداى مهربونم ممنونم که امسال روز دختر به فرشته تو دل من هست که مىتونم با تمام وجودم حسش کنم و با هر تکونش کلى ذوق کنم.دخترم روزت مبارک. با اینکه تا به دنیا اومدنت حدود ١١ هفته مونده، اما کادوت رو برات مى خریم چون چندین ساله که از خدا خواستیمت! ❤️❤️ خدا گفت: زمین سرد است چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟ دختر گفت: من...
-
براى پسرک
شنبه 24 مرداد 1394 23:10
زندگی کاش که بر وفق مرادت باشد آنکه از یاد تو را برد ،به یادت باشد بعد از این از ته دل ،کاش بخندی،نه فقط خنده بر کنج لبت، از سر عادت باشد غم نبینی گل من! اشک نبیند چشمت از تو در یاد همه ، چهره ی شادت باشد آنقدر بخت به روی تو بخندد که فقط حس هر کس که تو را دید، حسادت باشد نه سال پیش یکی از فرشته های اسمون ، زمینى شد و...
-
هفته 27
شنبه 17 مرداد 1394 18:51
دخترک وارد هفته 27 شده و خیلی شیطونی می کنه. پسرک امر کرده بنده بیهوشی رو انتخاب کنم که نتونم خواهرش رو ببینم و اول اون ببینه! در راستای خریدهای خانومی دیشب از تیراژه تشک تختش و زیر انداز تعوبضش رو هم خریدیم و خدا بخواد همه چی خریداری شده. خداییش همسر سنگ تموم گذاشت و از همه چیز بهترینش رو خرید. امیدوارم همیشه سایه اش...
-
روزهای شلوغ پلوغ
سهشنبه 30 تیر 1394 18:36
دخترک وارد هفته 25 شده و حسابی تکون می خوره و شیطونی میکنه. من خیلی بی جون شدم و هر نیم ساعت که کار می کنم باید 1 ساعت استراحت کنم! به این ورژن خودم اصلا عادت ندارم و هی دنبال راهی هستم که مثل قبل بتونم کارهام رو تند تند انجام بدم اما بی فایدس. یه سری از لباسای بچگی پسرک که به درد استفاده مجدد می خوره رو سری سری...
-
زبون دراز!
یکشنبه 14 تیر 1394 12:11
دیشب پسرک داشت شیطنت می کرد. باباش گفت : بسه چقدر شیطونی می کنی. اونم جواب داد: خب پسرا شیطونن دیگه. باید بچه اولت دختر میشد که شیطونی نکنه! من باید شیطونی کنم دیگه. ساعت 1 تا 2 شب توی اتاق خواب ما مشغول حل معما بودیم . خلاصه ساعت 2 بهش گفتیم برو توی اتاقت بخواب. گفت: رسما من رو بیرون کردین دیگه. پسرک زبون دراز ما...
-
کلافه شدیم از گرما
پنجشنبه 11 تیر 1394 12:02
سلام. توی این روزهای فوق العاده گرم در حال ذوب شدنیم! بدتر از اون همسر موقع فوتبال پاش آسیب دید و دیروز درگیر بیمارستان و گچ گرفتن پا بودیم. من توی هفته 22 بارداری هستم و حسابی بی حال و گرمایی شدم و پسرک هم فقط کلاس زبان میره و بقیه ساعات روز رو توی خونه فوتبال بازی می کنه. دیشب افطاری موسسه خیریه بچه های آسمان فشم...
-
سلامی چو بوی خوش آشنایی!
سهشنبه 2 تیر 1394 18:49
بالاخره از درست شدن بلاگفا نا امید شدیم و مهمون بلاگ اسکای شدیم. امیدوارم دوستای خوبمون بتونن اینجا رو پیدا کنن و مجددا از احوال هم با خبر بشیم. من مامان یک پسرک حدود 10 ساله هستم و امید به خدا از آبان ماه یه دختر کوچولو هم به جمعمون اضافه میشه. معلم زبان هستم و از خرداد که تعطیل شدم دیگه آموزشگاه نرفتم تا بیشتر...